دو الکترون هیچ گاه عاشق یکدیگر نمی شوند. چرایش را همه می دانند جز آن دو الکترون نادان و همواره در تلاش برای رسیدن از هم دور می شوند.
الکترونها برای تحریک حسادت یکدیگر از پروتون بیچاره به عنوان مهره استفاده می کنند. چه می داند پروتون که در چه دامی افتاده است و هیچ وقت هم نخواهد فهمید و گمان می برد که خود بوده الکترون را به دام انداخته است که جاذبه را طلیعه رسیدن می داند و عشق را مقدمه همدلی و همراهی و دلبستگی و دوست داشتن. اهای پروتون نادان ! بیدار شو .
آهای الکترونهای دساس سیاس که پروتون ساده دل را به قمارکثیف عاشقانه خود کشانده اید! بدانید و آگاه باشید که بی نیروی عشق ناب پروتون به نامنتهایی ناشناخته پرتاب می شدید و بی نیروی اشکهای زلال پروتون از فراق به اسارت می بردنتان.
شما مگسان گرد شیرینی پروتون را و هسته را نه از برای خودش که برای آماده ساختن محیطی برای عشق بازی کور و بیمارگونه تان می خواهید. تف بر شما باد.
نه معناش رو نمی فهمم. من اون ترانه رو برای خودم از سایت مربوطه دانلود کردم و آدرسش رو برای بقیه هم گذاشتم. فکر نمی کنم لزوما باید اکانت داشته باشی.
منظورت رو نمی فهمم واقعا.
مییام توضیح میدم
دیگه داری خیلی خیلی سرد میشی ...
دنیا خیلی سرده میترا . فقط ستارگان که نقاط کوآنتومی هستند گرمند ولی مابقی فضا خیلی خیلی سرده . مسیر آدمهایی مثل من با ستارگان تقاطع نداره که از گرما استفاده کنند. بله ! ما سرد می شویم و این اقتضای مسیر ماست
" سالها گذشت و کسی ندانست چرا باید سالها بگذرد" ات کو ؟!؟!
در بلاگفا جا موند !
سلام خوبی؟
من بعد از چند روز ازسفر برگشتم . تمام پستهای این چند روز رو خوندم.
در مورد عاشقققققققق
خیلی حرف دارم ولی الان فرصت ندارم که بنویسم و این که خودت نظرم را می دونی . همین کافیه ....
نه نمیدونم ! بنویس !
می بینم که میترا هم برگشته . درست متوجه شدم یعنی میترای خودمونه آرش عزیز.
دلم براش یه ذره شده . بی معرفت دیگه جواب اس ام اس هم نمی ده دیگه ..........
آره ! همون میتراست
سلام خوبی شما؟
کوشیییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عجب آیکونهایی داره این بلاگ اسکی .....
سلامممممم
کارت دارم .............
خیلی جسورانه بود...!