مهریه

میگن پادشاهان قاجار از وقتی که دخترکان کمر باریک و مو طلایی و چشم آبی اروپایی رو که دیدن شروع کردن به تاراج ثروتهای مملکت. به بهانه مداوا و به قصد سفر به کشورهای فرنگ و در اصل کامرانی و کامروانی از فاحشه های اروپایی امتیاز نفت جنوب رو واگذار می کردن: ۶۰ سال. امتیاز توتون و تنباکو خدا سال و ... 

حالا حکایت مهریه برای جوونای ایرانی شده مثل همون واگذاری امتیازات. حاضرن به صورت عندالمطالبه ( بخونید اقساط) بسته به موقعیت اجتماعیشون امتیازات زندگی اومده و نیومدشون رو واگذار کنن به نوباوگان این سرزمین .  

خیلیها مهریه رو هدیه اجباری مرد به زن میدونن که مرد برای اثبات علاقه و عشقش به زن باید بپردازه . حالا اینکه تنها راه ابراز عشق و علاقه تقدیم سکه های طلاست و یا اینکه چرا زن نباید عشفشو ابراز کنه بمونه .  

یه سری آدمهای دیگه هم هستند که مهریه رو ضمانت زندگی زن میدونن. از نظر بنده زندگی که قراره با شک و سوظن شروع بشه معلومه به کجاها می رسه . خوشمزه اینجاست که مرده هنوز خیانتی نکرده و به خاطر جرم ناکرده باید سکه طلا پرداخت کنه تا زنه خیالش راحت باشه ! اینجا کسی هست که به نظرش پرداخت سکه باعث خوشبختی بشه ؟!   

بعد فرض کن من مرد ۵۰۰ تا سکه برای خرید زنم پرداخت کرده باشم. اگه یه موقع بیام خونه و خواسته جنسیم برآورده نشه پیش خودم میگم ۵۰۰ تا سکه طلا دادم و خمارم؟!  

آقاجان ! خودتون بهتر از من میدونید. این شیوه ازدواج خرید و فروش انسانیته ! فکرشو کن ۵۰۰ سال بعد چقدر با تمسخر به این آدابمون نگاه می کنن ! 

پ.ن: فکر کنم باید به این موضوع اشاره کنم که صدا و سیما و فارسی وان دوبال یک پرنده هستند و هر دو یک کار می کنند. حالا من نمیخوام در حال حاضر بدبین باشم و بگم  پشت پرده خبراییه ! 

پ.پ.ن: دوستانی که نگران بودند و ابراز لطف می کنند ازتون ممنونم. فعلا درگیر کار مضاعف هستم و حتی برای خوابیدن وقت کم میارم .

پ.پ.پ.ن: اینجا کماکان یه وبلاگ فلسفی برای بیان آرای بزرگان این عرصه هست . چون بنده غیر از نقل قول آرای این بزرگان چیز دیگه ای بلد نیستم و استعداد نوشتن و خیالپردازی هم ندارم. احساساتمو هم واسه خودم نگه میدارم.

نظرات 6 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:43

متاسفانه ما هر چی می کشیم از این اسلام می کشیم .
من نمی دونم این مهریه و شیربها چه صیغه ای که تو همه ازدواجها هست .!
خدا رو شکر قضیه شیربها دیگه داره حل می شه و مردم شعورشون اینقدر زیاد شده که دیگه اسمش را هم نبرن البته هستن معدود کسانی که هنوز هم شیربها می گیرن. انشاالله که روزی برسه که مهریه هم کلا از میان برداشته بشه. البته من به عنوان یه زن با این که مهریه وجودیه برای اثبات عشق و یا اینکه خیانت مرد به زنش موافق نیستم و اگه قرار باشه مردی به زنش خیانت کنه . هر چقدر هم که مهریه سنگین باشه این کار را می کنه . چون خیلی راحت می تونه مهریه را به صورت اقساط پرداخت کنه.
هیچوقت مهریه تضمینی بر خوشبختی نیست . اگه کسی قرار باشه که خوشبخت بشه می شه و اگه قرار باشه بد بخت باشه با گرفتن مهریه هم بدبخت خواهد بود . فرقی نمی کنه!
خوشحالم که خوبی و امیدوارم که درگیریهای کاری کمتر بشه .
ما وبلاگ فلسفی شما را همچنان می خوانیم و قبول داریم

میترا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 http://mitra1810.blogfa.com/

کمانگیر جان ؟
اصلاً اون طور که گفتی نیست ...
من همه دوستام رو خیلی دوست دارم* ... و نمی خوام به هیچ قیمتی از دستشون بدم ... مخصوصاً دوستانی که با نوشته هاشون آشنا شدم ...

تو هم یکی ازین دوستان عزیزمی... من همیشه وبلاگتو می خونم ! اما چون خیلی سرد شدی کامنت نمی ذارم !
;)
تازه " سالها گذشت" ات هم از بلاگفا نیاوردی ! تا نیاری آشتی نمی کنم باهات و اینااا!!!
( می دونم الآن باز میگی "دخترک" و حرص منو در میآری! اما عیب نداره!!!

خدمت زهرا جون هم سلام ! باشه دیگه زهرا من بی معرفتم ....!!! نه ! بی شوخی پیش خوبیای تو من سرشار از بدیا هستم این رو می دونم.

* این جمله یه خورده از لحاظ ادبی مشکل داره ! فکر کنم!
:))

بهت نمیگم دخترک . چون تو فقط کاف تصغیر رو می شناسی و نه کاف تحبیب رو !

من سردم. هوا سرده . هوا بس ناجوانمردانه سرده . تازه سلامت رو هم پاسخ نخواهند گفت !

میترا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:40

زهرا ؟؟؟

مهریه که عمرا ضامن خوشبختی نیست ! اما می خوام بدونم تو این مملکت واقعاً ضامن خوشبختی چی می تونه باشه !!!؟؟؟

کمانگیر ؟؟
احساساتتو واسه خودت نگه ندار پسر !!

خوشبختی تنها یه مرز داره که با مرزهای کشورها متفاوته ! اونم بر مرزهای وسعت روحت و انسانیتت و احساست منطبقه !

وقتی توی قفس و محدود به مرزهای میله باشی میتونی به اندازه وسعت روحت و احساست خوشبخت باشی.

احساسات شبهه انگیز بهتره که وجود نداشته باشه !

زهرا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:12

میترای عزیزم
سلام خانمی . دلم برات تنگ شده .
توی این مملکت هیچ چیزی ضامن خوشبختی نیست . فقط باید خوشبین بود به خوشبختی . و به خوشبختی فکر کرد تا باورش کنیم و گرنه هر کسی می تونه تو هر شرایطی بدبخت باشه. و برعکس ش هم هست! ادم می تونه تو هر شرایطی هم خوشبخت باشه حتی اگه تو دنیای مشکلات غرق شده باشه . من اگه جدا بشم از همسرم مطمئنا بنا به دلایلی جدا می شم! بعد از جدایی توی این مملکت برای زن مطلقه جز حرف و حدیث چیزی وجود نداره و تازه اول بدبختیه ! ولی ما با باورهامون زندگی می کنیم . باید باور داشت که باید خوشبخت باشیم . حالا حتی وسط مشکلات غرق هم شده باشه . مهم باور ماست

زهرا یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:16

میترا جونم باور کن نگرانت بودم . می تونی از کمانگیر بپرسی!
تو خیلی خانمی باور کن بوسسسسسسس

من از کجا بدونم تو نگران میترا بودی ؟!

خنیاگرباد شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 http://khonyagarebaad.blogspot.com

به نظرم اساس قواعد زندگی ما روی عدم برابری آدمها گذاشته شده... همین میشه که جامعه و عرف در صدد بر میان تا یه سری حقوق مکمل برای آدما تزریق کنن. مثلا تو این مورد مشخص مرد قوی تر فرض میشه. حق فکر کردن و تصمیم گرفتن رو جامعه به اون محول کرده. حالا زن که این وسط ضعیف فرض میشه چی؟ هیچی باید یه حق مکملی بهش داد تا بشه خریدش...
می دونی اگه فرض بر برابری بود، به نظرم مشکلات هر دو گروه حل می شد...

با جمله آخرت تا حدودی موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد