مدیحه با صله

 قصه همچنان است که بود 

داستان خروش هر چه سکوت و روشنی تیره ها  

حکایت راستی هر چه کژی 

صدای سوز باد و نوحه ای دیرین  

آمیخته با فریب پاکی نوای نی شبانکی حقیر  

و غریو خاموش و نالان کُرک برف ِ نرم بر چارقد زالی کهن

ببین که حتی باد را به حبس می برند

 این شبنم است این چنین زشت و سیاه؟! 

چه کسی خواست بگوید این برفِ سیاه و خشن خطاست؟!

آوای ناله ای محبوس در حصار زمان  

و زشتی طراوت بهار  

 آه ای شبان مضطرب ! نمی دانی که "باور نمی دارند روز داوری" ؟  

نشنوده ای "یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم" ؟ 

و مابقی را نیز؟ 

پشت سکوت هیاهوی باد 

کودکی پیر با چشمانی که آینده را گذشته اند 

افسون پاکی و پلشتی درو می کند  

وین مردم حقیر ...

نظرات 17 + ارسال نظر
طلوع دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:00 http://mysteryblue.persianblog.ir/

فوق العاده است . این شعر معرکس . کلا همه نوشته هات دلنشینن و فضا سازیشون اونقد عالیه که غرق شدن توشون یا برقراری ارتباط و تصورشون خیلی شیرین و آسونه.
می تونم لینکتون کنم؟؟

خواهش می کنم . برام مایه افتخاره

طلوع دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:09 http://mysteryblue.persianblog.ir/

مخصوصا از این قسمتش بیشتر خوشم اومد :

کودکی پیر با چشمانی که آینده را گذشته اند

افسون پاکی و پلشتی درو می کند

وین مردم حقیر ...

پارادوکس هات حرف نداره.

طلوع سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:55 http://mysteryblue.persianblog.ir/

مرسی که اجازه دادین.لینکتون کردم.

زهرا سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:28

مثل همیشه فوق العاده بود!
خیلی به دلم نشست . تک تک واژهاش و کلماتش برام لذت بخش بود و پراز مفهوم .
مرسی از انتخاب زیبات .

تارا میرکا چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 http://taramirka.persianblog.ir

خصوصی
می دونم چی میگی آرش. می دونم...
ولی این روزا بود و نبود من تو زندگیش فرقی نداره. حتی بهم نگفت چرا. حتی یه ذره هم حس نکردم دلش می خواد بمونم...
این جوری برای خودشم بهتره. این مسئولیتی که دوستی با من براش ایجاد کرده هم کمرنگ میشه.
مرسی که نگرانمی آرش، مرسی ولی می دونم دارم چی کار می کنم.
رضا هم اگر منو می خواست، نمی گفت من همینم که هستم.
این رابطه از نظر من تموم شده ست...

happy پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:29

حالت چطوره (ص) عزیز
هنوزم خیلی کار می کنی؟؟
خیلی خیلی خیلی زیاد؟
نکن این کارو
یه کمی ام فکر خودت باش

مرسی . شما ؟!

happy پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 22:50

من؟
چه فرقی می کنه حالا ؟
شما که از من خوشت نمیاد
تو خیلی کم لطف و خونسردی تو ارتباط با آدما
راحت دل می کنی از آدما
مگه نه؟
خوب نیست


راسی روزه می گیری؟
واسه بدنت خوبه
روزه بگیر
سالم می مونی
اون وقت می تونی بیشتر بمونی و بیشتر غر بزنی!
چرا تو انقد شاکی هستی بابا؟
بچسب به زندگیت
خودت شیرینش کن.

میشه بدونم تو کی هستی که من بهت دل بسته بودم و ازت دل کندم؟!!!!

happy جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:32

من کی گفتم شما به من دل بستی؟!
گفتم آدما
ناراحت شدی؟
شایدم اشتباه فک کردم
شاید منظورم خونسرد بودنتونه

ولی خوب می نویسیا ...
صدآفرین پسر خوب و نازنین ...
اگه خودمو معرفی کنم قول مردونه میدی باهام دعوا نکنی؟

همون هپی بمون

happy جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:55

آها
یعنی دعوام می کنی؟
چه پسر بدی
آدم باید گذشت داشته باشه
من فک می کنم تو فهمیدی من کیم
بادت نمیاد کی خیلی هپی بود؟
happy girl
حالا فقط اومده بگه حلالش می کنی که اذیتت کرده؟
معذرتم می خواد
هـــــــــــــا...؟

happy جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 14:33

happy جمعه 29 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 23:42

happy شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:55

نیستی؟
خوابیدی؟
روزه نمی گیری بچه جون؟
تنبل پاشو پاشو

کلیپ ۲۰ شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 http://clipe20.mihanblog.com

سلام خسته نباشید
بهتون تبریک می گم وبلاگ جالب و پر محتوایی دارید
به وبلاگ ما هم سری بزنید و نظرتونو بگید خوشحالمون می کنید
[گل]


عادلـــــــــــــــه شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 15:53 http://www.unsu.blogfa.com

سلام
می بینم که کشف شدم
بلاگفا بهتر نبود؟
این شکلکا قشنگ نیستن
من خوشم نیومد
خوبی؟
میگم من انقد تابلوئم؟؟؟
نمی دونستم
فقط همین شکلکه یه کم خوبه ها
جون داره
ببینم نظر خصوصی نمیشه گذاشت؟؟؟!!!
من که نمی بینم
از دستم ناراحتی؟
خب همییشه که نظرات موافق سلیقه نیست
بگذریم

اینجا تند و تیزتر می نویسی
اما خوب می نویسی
بگذریم از موضوعاتش
خصوصا اون الکترون و پروتون خیلی قشنگ بود
آفرین
بزرگ شدیا
من فقط از اینکه ناراحتت کردم ناراحت بودم
وقتیم دیدم رفتی بدون اینکه من مجال داشته باشم از دلت درآرم ناراحت تر شدم وتو دلم موند.
اگه دوست نداری بیام اینجا نمیام.
اما فقط بگو
از دستم دلخوری؟
همین.

روزت بخیر ...

اولا که روز به خیر رو اول میگن . البته تو دهات ما اینطوریه !

بعد من نفهمیدم که تو کی منو ناراحت کردی که حالا میخوای از دلم در بیاری؟ کی بود؟ چیکار کرده بودی؟

بعد همه اینا: چرا کوروش راد به کل وبلاگشو حذف کرد؟ ازش خبری نداری؟

بعد بعد همه اینا: تو منو دست کم گرفتی؟ فکر کردی نمیشناسمت؟

ضمنا اینجا خصوصی مصوصی نداریم .

آخرندش: بیا نظرتو بذار و برو دیگه . این شکلک بازیا چیه خب؟ کی میخواد این مهر ماه بیاد از دست بعضیا راحت بشیم

عادلـــــــــــــــه یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 00:25 http://www.unsu.blogfa.com

اولندش دهات شما با دهات ما فرق داره
ببخشینا ...
ما هر طوری عشقمون می کشه حرف میزنیم
آرزوی روز خوشم دوس داریم آخره آخر بنویسیم.
خب؟
خب ...
آفرین ...

دویم خب هیچی ... حالا که یادت نمیاد ولش ...

سومندش من از کوروش خبر ندارم.
حتما افسرگی گرفت!
اگه با معرفت بود وبشو جمع نمی کرد که حالا حذف کردنش خیلی مهم نباشه ...

چارم ... فک نمی کنی من خودم یه جوری آمار دادم که منو بشناسی؟ خیلی خوب ... بگذریم حالا ... مهم اینا نیست.

پنجمن خصوصی مصوصی اینجا هنو نساختن؟؟؟
چرا اون وقت؟

ها واسه همین بود که اون روز یه کامنت داشتی که بالاش نوشته بود خصوصی و بعد مطلب به شکل عمومی خودشو نشون اینا داد


آخرندش
منظورتون اینه که مهر ماه تشریفتون رو می برین پیش روزبه بود چی چی بود همون؟
خوش بگذره ...
در ضمن قرار نبود بعضیا اینجا موندگار شن که بخواین از دستشون راحت شین ...

ختم کلام
شب خوش آقا جان ...
خدافظ ....


دناصر یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 http://link24.ir/RegSubReseller.aspx?s=13452

سلام
باتوجه به بازدید خوبی که وبلاگت داره آیا فکر نمی کنید که می شه از وبلاگتون درآمدی هم داشت
پیشنهاد می کنم عضو این گروه بشید

http://link24.ir/RegSubReseller.aspx?s=13452

موفق باشید

بازم که اینا سر و کلشون پیدا شد؟! آقاجان ما نخوایم پول در بیاریم کیو باید ببینیم؟! عجب مملکتی داریما . بعد میگن ملت گشنه نیستن !

خنیاگرباد یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:43 http://khonyagarebaad.blogspot.com

بله گویا هنوز وسط تابستون زمستان است و نا جوانمردانه سرد و اینا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد