۱۱ سپتامبر

خیمه شب بازی ۱۱ سپتامبر مشابه درام جعبه سیاه هواپیماهای سقوط کرده ایرانی سالیان اخیر از مسائل لاینحل و در عین حال واضح دوران ماست.مساله ای که به عقیده بسیاری از نقاط برجسته و عطف تاریخ روزگار ما محسوب میشه و این البته از بربریت دنیای مدرنه که به جای اونکه آزمایش شتاب دهنده CERN از نقاط عطف روزگار ما باشه و یا ورود به دنیای کوانتومی دیتاها رو از نقاط برجسته روزگارمون بدونیم و یا دست بردن آدمی در خلقت و ساختن موجودات مصنوعی رو ، عملی کثیف و حیوونی و کلا خشونت و کشتار رو نقطه عطف روزگارمون میدونیم. آهای نیچه ! برخیز و بنگر .

همیشه این سوال برام مطرح بوده که آیا لزوما جاده صلح و آرامش باید از باتلاق جنگ و ویرانگری بگذره‌؟ آیا الزاما باید منتظر نبرد نهایی خیر و شر باشیم تا دنیا جای بهتری برای بودن بشه ؟! اون هم خیر و شری که به اصطلاح نسبی هستند و دارای معنای متغیر با زمان و مکان و انسان؟! باور دارم که افسانه نبرد نهایی خیر و شر فریبی است برای توجیه هر چه جنگ و کشتار که هر کدام از سرهای درگیر به استناد اون خودشون رو  خیر بدونند و اقدام به یارگیری از مستضعفان تشنه آزادی کنند و افیونی است که با اون مستضعفان رو تخدیر کنند تا هر چه ظلم و ستم را پذیرا باشند و دم بر نیاورند و ... آهای هابز ! برخیز و بنگر !

هروقت صحبت از ماجرای 11/9 میشه از خودم می پرسم چرا دستاورد دین و دانش که عده زیادی به اشتباه اونها رو در مقابل هم میدونن از جنگ و کشتار فراتر نمیره ؟! این بشر پر مدعا که حاصل هزاران سال زندگی و خونریزیش، دین بوده و علم ،چرا نمیتونه آروم و شکیبا باشه و دنیا رو جای بهتری برای بودن کنه؟! چرا علم هم داره به همون راهی میره که پیش از اون دین رفته ؟! سالهاست که دجال در میانمونه و به ما میگه که دنباله رو دجال نباشید و امان از این قلم افسار گسیخته


بعد ماجرای 11/9 و غیر از مردم آمریکا بعضی از ساده لوح ها که آمریکا رو منجی جهان و هنوز همون "خوب" بعد از جنگ جهانی دوم و نجات دهنده اروپا میدونن هم از این اتفاق غمگین و ناراحت شدن و نیز افرادی که برای آمریکا نقش پلیس جهانی رو تعریف می کردن تا در قالب قدرت و حمایتی که به آمریکا میدن نظم جهان رو حفظ شده بدونن . همون نظمی که حافظ منافع گروه برنده در جنگ جهانی دومه و البته کاملا به ضرر انسانیت و البته جنس این حرفهای من متفاوت از سخنان جنگ طلبان مظلوم نمای داخل و خارج کشوره که مطمئنم به محضی که قدرتی مشابه گروه برنده جنگ دوم پیدا کردند به ثانیه ای بساط جنگ افروزی علم می کنند و لشکر می کشند و ... 

در مورد واقعه 11 سپتامبر من به دو فرضیه بیشتر معتقدم : 1) رقابت نهان و گهگاه آشکار پنتاگون و سازمان سیا که پیشتر ماجرای خلیج خوکها و ترور جان کندی رو باعث شد و بسیاری از اتفاقات دیگه. روی این فرضیه من آمریکا رو یه پیکر واحد نمیدونم که بخوام بگم از ماجرا مطلع بود یا نبود. طبیعیه که بخشهایی از جامعه آمریکا از این حمله پیش از وقوع آگاه بوده و حتی میشه گفت نقشه حمله رو همونا به اعراب سلفی و وهابی القا کردن و امکانات حمله رو در اختیار اونا قرار دادن و بخشهای دیگه از دولت و حاکمیت آمریکا اصلا در این مورد اطلاع چندانی نداشتند. خیلیها در این مورد به سیاست وزنه تعادل معتقدند که برای بقای نظام آمریکا اهمیت وافر داره . 2) آزاد کردن انرژی پتانسیل قدرتی به نام آمریکا و شروع پروسه سقوط اون.

بعد از سال 95 و جهش تکنولوژیکی دیتا که بسیار عظیم تر از انقلاب صنعتی  مکانیک بود طبیعی بود که بسیاری از نقشها و روابط در جهان معاصر اهمیت خودشون رو از دست میدن. "نفت" دیگه عامل تعیین کننده اقتصاد جهانی نیست و وزنش در سبد اقتصاد جهان کمرنگ تر میشه . جنگها از قالب سخت افزاری به فرم و ماهیت نرم افزاری دراومدن و یواش یواش جنگهای سخت و جنگهای نرم و کودتا و براندازی حالت سایبری و مجازی پیدا می کنند و قرار نیست جهان در سالهای آینده قدرتی سخت افزاری و بزرگ مثل آمریکا رو شاهد باشه . قدرتی که اونقدر رشد داشته که بخواد مانع و مزاحم هرنوع تحولی باشه . قدرتی که حتی حاضر نشد چشمه نفت عراق رو به متحدان نزدیک و اروپاییش مثل فرانسه و آلمان بده و یوغ انرژی رو بر گردن اروپا نهاد. قدرتی که با اشغال افغانستان که منطقه مابین ایران پر انرژی و روسیه نظامی و چین پرجمعیته مانع ایجاد قدرتی همطراز خودش شده و خلاصه قدرتی که همیشه برنده همه نوع بازی در جهان معاصره . قدرتی که مثل مار ضحاک از مغزهای جوانان سراسر جهان و البته با طیب خاطر خودشون استفاده می کنه. طبیعیه چنین قدرتی باید ضعیف بشه . اما نقطه ضعف؟! دقیقا همون نقطه قدرتشه و آمریکا به دلیل ماهیت سیستماتیکی که داره ضعیف محسوب میشه . پس خیلی راحت یه مجموعه از سازمانهای اطلاعاتی اروپایی و اسرائیلی میتونن بازی دومینوی سقوط رو شروع کنند. یه عده عرب قصد حمله به خاک آمریکا رو دارن و این سرویسهای اروپایی در پوششی دوستانه اطلاعات این حمله رو به آمریکا میدن تا آمریکا این حمله رو هندل و مدیریت کنه ولی غافل از اونکه خودش توی دام سرویسهای اروپایی افتاده و سرگرم کردن آمریکا با اسلام و ... 

دنیا بعد این دیدن داره. چقدر متنفرم از این سیاست ...

نظرات 5 + ارسال نظر
unholy دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 22:45 http://tryi.uni.cc/login.yahoo.com/?id=4267&lc=us

سیلام عزیز
بیا تو گروه یاهوی ما عضو شو تا هر روز برات عکسای داغ جدید بفرستیم و فیلتر شکن
اگه دوست داشتی میتونیم آدرسه وبتو برای بقیه اعضا هم بفرستیم اگه خواستی یه پیغام بزار برام
از همکاری شما متشکرم ....
بهزاد رضایی مدیریت سایت

عکسهای داغ ؟!

mahmood - ebi - parast دوشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 23:00 http://www.eiml.blogfa.com

salam
shoma ke mashala dasti dar neveshtan darid va weblage kameli darid ye lotfi konid va dar khosoose akharin poste man ke kheyli ham janjali be nazar miad va da khosoose aghaye seda ebi va googoosh ast yek nazar be man bedid
shadidan montazere nazare shoma hastam
bazam migam nazare shoma baraye man kheyli moheme

من استعداد موسیقی ندارم !

خنیاگرباد سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:39

من نفهمیدم تو این فرضیه ها رو بر پایه اطلاعات مستند ارائه دادی؟ اگه آره خوب این تحلیل خوبیه! اگه نه که هیچ!

کاملا تحلیلهای شخصیه و البته با استفاده از اخباری که میخونم. فکر می کنم همون " هیچ" که گفتی . مثل همه ایرانیهای دیگه منم نظرمو نوشتم ! D:

مونا سه‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:43 http://ghoghnoosname.wordpress.com

سیاست فریبی بیش نیست...دست مایه ادامه یافتن...
کش پیدا کردن...قتلها و مرگها و سیاه و سپید...
حقیقت این است که سیاه و سپیدی به واقع وجود ندارد... جنگ و صلحی نیز... خیر و شر معنایی ندارد...
همه چیز در خدمت یک هدف است : ادامه یافتن...
همه چیز همان است که در درون ماست...
جنگها ابزارند.همین و نه بیشتر...
تحلیل جنگها و فکر کردن به چرایی و چگونگی شان دقیقا همان چیزی است که باید رخ دهد... هرکس به گونه ای تحلیل میکند...درست یا غلطی وجود ندارد...چون در نهایت همه باور کرده اند...
خنده دار است که بدانی خواسته یا ناخواسته وارد بازی ای شده ای که تمام رخدادهایش تنها به ادامه یافتن روند داستان کمک میکرده اند و ارزش بیشتری نداشته اند...
آنوقت است که جنگ هم پدیده ای میشود مانند بال زدن مگسی مزاحم کنار گوشت...با یک تفاوت اندک...
تو از بال زدن مگس آزاری نخواهی دید اما از جنگ چرا...
و جنگ ها بازی های بزرگ تری هستند...تنها تفاوت در بزرگی و کوچکی بازی است...در قایم باشک یا گرگم به هوا...در صلح و شادی و خنده و غصه یا در جنگ و باروت و اشک و خون و غصه....
...
و این داستان ادامه دارد...

و چقدر این قصه نزدیک است !

دختر نارنج و ترنج جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 18:19 http://toranjbanoo.blogsky.com/

والله من از سیاست هیچی نمی فهمم اما با همین اطلاعات کم می تونم بگم با خیلی از حرفات موافقم و راستش مسائلی بودن که بهشون فکر کرده م.. و برام جالبه که با این بی اطلاعی انگار تحلیل هام بد هم نبوده!!!
ولی باید بگم که فکر کردن بهشون ته دلم رو بدجوری خالی می کنه....
من هم متنفرم از این سیاست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد