و باز آغاز...


تـوی بـر تـو بـرفـهـا همچون عَلَم..........قـبه قـبه دید و شـد جـانـش بـغـــم...........بـانگش آمد از حظیره شیخ حی ........... هـا انـا ادعـوک کـی تـسـعی الــــی؟...........هین بیا این سو بر آوازم شتاب.......... عـالم از برف است روی از من متاب