-
ما آدمها
سهشنبه 6 مهرماه سال 1389 16:16
حالا هر چقدر میخواهی اصرار کن که آدمی متمدن است و ملبوس به جامه زربفت اخلاق . این آدمی که من میشناسم همان حیوانی است که سابقا نیروی هوش و غریزه و احساس و تن خود را در راه مقابله با حیوانات وحشی و حوادث طبیعی به کار می گرفت و پس از غلبه بر آنها این نیروی خود را در راه نابودی جنس خود به کار گرفته است. امان از این آدم با...
-
آغاز سال نو با شادی و سرور
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 11:17
واضحه که تعلیم و تربیت شکلی از تبلیغاته که توسط حکومت ها انجام میشه و معمولا حکومتها از این جنبه دارای تناقض هستند: از طرفی می خوان مردم رو با دانش تجهیز کنن البته دانشی که براشون مفید باشه و از طرفی می خواهن شهروندانی داشته باشن که نسبت به حکومت و نوع تربیت اون مطیع باشه . این دو خواست بالاخره با هم تلاقی میکنند ....
-
نشنو از نی این نوای بینوا !
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 10:59
پیش نوشت: این پست تکراریه و فقط به خاطر باخت در یه شرط بندی احمقانه اینجا گذاشتمش. مکان : "گاندور" رو یادتونه؟! زمان : پایان دوره چهارم(!) آفرینش٬ خواجه شیراز با قیافه ای که "گاندولف" را به خاطر می آورد "الا یا ایها الساقی..." را با چشمانی بسته و خسته زمزمه می کند. جوانی در حالیکه قوچی...
-
حماسه مرد نقال
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 11:37
نقال سپید موی خیره بر آتش٬ این حماسه را اینگونه پایان داد: "سینه سرخ کوچک ٬سرمایِ سختِ زمستان را تنها با امید به گرمایِ مطبوع بهار به جان میخرید. اما کسی به او نگفته بود که پس از آن گرما دوباره سرمایی خواهد بود و او می بایست درین کارمای فصول ٬تنها شایستگی رسیدن به نیروانا را کسب میکرد" و اشک از چشمانش جاری...
-
عذاب وصل
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 11:45
زنانگی ِ وجودم سر بر آسمان طغیان می ساید و سفره ء مکر و نیرنگش گسترده است . میخواهم آنچنان غرقِ لذتِ حضورم کنمت که بعد من تا دَم بر می آوری شیرینی حضورم را در وجود مردان دیگر جستجو کنی .
-
ای فدای تو همه بزهای من !
شنبه 27 شهریورماه سال 1389 23:29
"به خدا بگید که نمیخوام بعد مردنم اونو ببینیم. دوست دارم اینجا و الان که زنده ام ببینمش."
-
گفت مگو
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 20:56
گفت : من نیز قادرم مرده ای زنده کنم گفتم: تو اگر راستگویی مگذار زنده ای بمیرد، زنده کردن مردگان پیشکشیت !
-
۱۱ سپتامبر
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1389 22:41
خیمه شب بازی ۱۱ سپتامبر مشابه درام جعبه سیاه هواپیماهای سقوط کرده ایرانی سالیان اخیر از مسائل لاینحل و در عین حال واضح دوران ماست.مساله ای که به عقیده بسیاری از نقاط برجسته و عطف تاریخ روزگار ما محسوب میشه و این البته از بربریت دنیای مدرنه که به جای اونکه آزمایش شتاب دهنده CERN از نقاط عطف روزگار ما باشه و یا ورود به...
-
زن،آشپزخانه و لامبورگینی
شنبه 20 شهریورماه سال 1389 11:05
" لایحه حمایت از خانواده " از موضوعات پر سر و صدای این روزهای کشوره که موافقان و مخالفان زیادی رو همراه خودش داشته و سبب میشه که این مخالفتها و موافقتهایی که اکثرا غیر منطقی و تنها از روی "جوسالاری" موجود در کشورمونه فضا رو به قدری غبارآلود کنه که حرفهای منطقی طرفین منازعه شنیده نشه . توی پرانتز...
-
بشنو این نی چون حکایت می کند:
پنجشنبه 11 شهریورماه سال 1389 11:33
مکان : اورشلیم، میدان اصلی شهر که شبیه میدان "اونتر دن لیندن" در برلین است . زمان : نزدیک به دوهزار سال پیش٬ شاید هم غروب روزی که نیروهای فداکارو جان بر کف" اس اس" به فرمان " فوهرر" نیروهای فداکارو جان بر کف" اس ای" را قتل عام نمودند. پرده کنار می رود. پسرک تقلا می کند چشمانش را...
-
ریاضیات زندگی
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1389 22:04
تقریبا همه شما با منحنی سینوس آشنا هستید. با اندکی تقریب و اغماض می توان گفت: انسانها در دوران زندگی خود مسیری مشابه با این منحنی رو سپری می کنند. عده ای از آدمها در فاز مثبت این سینوس زندگانی گام بر می دارند و گروهی دیگر که جلوتر و یا عقب ترند در فاز منفی و با گذشت زمان افرادی که در فاز مثبت زندگی بودند وارد فاز منفی...
-
اولئک کالانعام بل هم اضل
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 21:56
آهای تو ! اگر از دستهء کسانی هستی که آتش عشقت با تُفی خاموش می شود همان بهتر که سرِ خود گیری و به نُشخوار گری و گُشنی گرفتن مشغول شوی.
-
پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1389 21:49
چه کسی از دلتنگیهای یک کلاغ آگاه است ؟! آری کلاغ را می گویم. کلاغی را می گویم که همواره به زشتی و خبر چینی شهره بوده و در بهترین حالت سهمش از تمام خوشیها و خوشبختیهای روزگار آن بوده که به خانه اش نرسد. کلاغی که حتی خلقت نیز رنگ تاری و تیرگی را برایش خواسته است . کلاغی که نصیبش از شادیِ کودکانِ معصوم ِبازیگوشِ بازار...
-
و گفت: " لقد خلقنا الانسان فی کبد " ...
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 16:13
یک دفعه می آید و گلویت را آنچنان میفشرد که جانت در می رود. حالا باز این خوب است. یک دفعه گرمایِ قطراتِ زلالِ اشکانت را پشتِ پرده های پلکانت احساس می کنی . باز این هم خوب است . لامصب آنچنان آن تکه گوشتِ صنوبریِ شرحه شرحه را می گیرد و فشار می دهد که تمام خاطرات و پیشامدهای گفتنی و ناگفتنی مقابل دیدگانت به صف می شوند. من...
-
آری آری زندگی زیباست...
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 21:29
همه داستان زندگی از اینجا شروع می شود که تو در بی خبری ها و گرفتاریهایت دست و پا میزنی که ناگهان جرقه ای زده می شود و در روشنایی و فروغ آن جرقه است که پی می بری نیرویی نامرئی و کششی وصف ناپذیر و لذت بخش تو را در بر گرفته و تو از آن بی خبر بودی. حتی ممکن است پی ببری که این کشش از مدتها پیش وجود داشته و گمشده ای بوده که...
-
آهای !با شما هستم
یکشنبه 31 مردادماه سال 1389 19:52
آهای ! تویی که سراسر دلتنگی و تنهایی و غربتی ! حتی تو که صبورانه غربت و تنهاییت پر می کنی و از روزگار گله و شکوه ای نداری ! آری با شماهام ! حتی خود را نیز نهیب میزنم. می دانی چرا تنهاییم؟! شاید تو به آن گذشته بگویی . شاید یک اتفاق ناخوشایند و شاید موقعیت نامناسب. شاید هم خود را بدشانس می دانی که کسی بر مسیرت قرار گرفت...
-
مدیحه با صله
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 09:32
قصه همچنان است که بود داستان خروش هر چه سکوت و روشنی تیره ها حکایت راستی هر چه کژی صدای سوز باد و نوحه ای دیرین آمیخته با فریب پاکی نوای نی شبانکی حقیر و غریو خاموش و نالان کُرک برف ِ نرم بر چارقد زالی کهن ببین که حتی باد را به حبس می برند این شبنم است این چنین زشت و سیاه؟! چه کسی خواست بگوید این برفِ سیاه و خشن...
-
خدایی می تواند نعمتی بهشتی باشد !
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 22:31
اگه من توی بهشت خدا برم که میرم قطعا بعد یه مدت نعمتهای عادی مثل شیر و عسل و حوری دلمو میزنه و برام تکراری میشه. خیلی فکر کردم که بعد از اشباع از اون نعمتها چیکار می کنم. به این نتیجه رسیدم که اون موقع قطعا میخوام ( چون طبق وعده الهی هر چیزی بخوام برآورده میشه) یه دنیای کوچیک واسه خودم خلق کنم و آفرینش خودم رو به...
-
مهریه
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 21:42
میگن پادشاهان قاجار از وقتی که دخترکان کمر باریک و مو طلایی و چشم آبی اروپایی رو که دیدن شروع کردن به تاراج ثروتهای مملکت. به بهانه مداوا و به قصد سفر به کشورهای فرنگ و در اصل کامرانی و کامروانی از فاحشه های اروپایی امتیاز نفت جنوب رو واگذار می کردن: ۶۰ سال. امتیاز توتون و تنباکو خدا سال و ... حالا حکایت مهریه برای...
-
عاشقی می تواند بازی کثیفی باشد
جمعه 8 مردادماه سال 1389 18:42
دو الکترون هیچ گاه عاشق یکدیگر نمی شوند. چرایش را همه می دانند جز آن دو الکترون نادان و همواره در تلاش برای رسیدن از هم دور می شوند. الکترونها برای تحریک حسادت یکدیگر از پروتون بیچاره به عنوان مهره استفاده می کنند. چه می داند پروتون که در چه دامی افتاده است و هیچ وقت هم نخواهد فهمید و گمان می برد که خود بوده الکترون...
-
خواهر ماریا
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 19:21
خواهر ماریا ! همه چیزی که می شد درباره اش گفت. خواهر ماریا این اواخر از طرف کلیسای کانتربری قدیسه خونده شده بود. خواهر ماریا مثل باقی خواهرهای شناخته شده و ناشناخته پیرزنی نورانی و فلفل نمکی که همواره سودای کمک و دستگیری از نیازمندان رو داشت نبود. حتی هدایت مومنان و نو مومنان هم برای خواهر ماری اهمیتی نداشت. زنی بود...
-
گذشته نمی گذرد
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 11:30
همین هفته پیش بود. درگیر کارهای پروژه ای ناتمام که باید هر طور شده تمامش می کردم که ناگهان صفحه مسنجر باز شد. آخرین لاین رو که روی نقشه پی اند آیدی کشیدم به صفحه مسنجر نگاه کردم. باورم نمی شد. بعد این همه سال که هیچ خبری از تو نبود اومدی.. ذهنم به گذشته ها رفت . نه ! نرفت بلکه پرواز کرد. روزهای دانشجویی و ملاقاتهای...
-
شاتی از آفرینش
دوشنبه 4 مردادماه سال 1389 15:18
وقتی چشمانم را می گشایم تنها تاریکیها را می بینم. وقتی گوشم را باز می کنم قادرم سکوت را بشنوم و زمانی که لمس میکنم خلا را لمس میکنم و دگر هیچ. وقتی می بینم مقداری "شنوایی" همراه "دیدن" به چشمانم راه می یابد و وقتی که می شنوم مقداری "بینایی" را هم با گوشم درک می کنم. به راستی مرز بین...
-
هگل را بیشتر بشناسیم
جمعه 1 مردادماه سال 1389 21:34
فکر میکنم آخرین بازماندهء سازندگان مکاتب بزرگ فلسفی "هگل" باشه. فیلسوف پیچیده گویی که به سخت فهمی شهرت داره و به نوعی جزو شاخص ترین فیلسوفان مکتب "ایده آلیسم" آلمان محسوب میشه. همون مکتبی که نهایتا احساسات کور آدمی عاطفی و هنرمند مثل هیتلر به عنوان "کل" یا همون "پیشوا" و توده...